شی جین پینگ؛ یعنی ظهور دوباره مائوتسه تونگ
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۵۱۷۳۴
فرارو- پیتر کوی ستوننویس اقتصادی نیویورک تایمز است. او پیش از پیوستن به آن روزنامه در ژوئیه ۲۰۲۱ میلادی، نزدیک به ۳۲ سال در هفته نامه تجاری «بلومبرگ» و نشریه «بیزینس ویک» مقالات و گزارشهای تحلیلی نوشته بود.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، «شی جین پینگ» رهبر چین مطمئناً بزرگترین فرد زنده امروز است دست کم اگر پوشش رسانهای و تحلیل «شین هوا» سرویس خبری رسمی دولتی چین را جدی بگیریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شی کنترل «شین هوا» را در دست دارد. بنابراین، او اساسا در آینه نگاه میکند و شکوه خود را میستاید. برای اکثر مردمی که در کشورهای دموکراتیک زندگی میکنند (اگرچه شاید نه برای همگان) این ارائه تصویری مضحک از سوی چین از خود است و در واقع شکستی به دست خود چین محسوب میشود. با این وجود، شی به وضوح با این نظر موافق نیست. او در حال ساختن کیش شخصیتی حول محور خود است که بر روی آن حساب باز کرده و معتقد است به وی کمک میکند تا بدون مواجهه با چالش بر چین حکمرانی کند.
از آغاز ۱۶ اکتبر شی تقریبا مطمئن است که قدرت خود را در بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین تثبیت خواهد کرد. انتظار میرود که او برای سومین دوره پنجساله به عنوان دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست چین پیروز شود و سنت بازنشستگی از آن سمت کلیدی را پس از یک دهه هم بشکند. هم چنین، او به طور قطع در دو جایگاه کلیدی در حکومت باقی خواهد ماند: رئیس جمهور جمهوری خلق چین و رئیس کمیسیون نظامی مرکزی.
زمان آن گذشته است که به طور جدی در نظر بگیریم که شی جین پینگ دومین ظهور «مائو تسه تونگ» است که از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ میلادی تا زمان مرگاش در سال ۱۹۷۶ میلادی بر آن کشور حکومت کرد. امروزه در غرب مائو را در بهترین حالت یک میهن پرست دارای عیب و در بدترین حالت یک دیکتاتور بیرحم تصور میکنند.
کارزار «جهش بزرگ به جلو» او از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ میلادی تلاشی نادرست برای صنعتی شدن سریع بود و به قحطی در چین دامن زد و جان دهها میلیون چینی را گرفت. برنامه صنعتی شدن سریع به قدری نیاز به افزایش تولید فولاد داشت که شهروندان معمولی چینی را وادار ساخت تا بیل ها، گاوآهنها و سایر وسایل آهنی را در کورههای خام ذوب کنند و وسیلهای برای کار در مزارع باقی نماند.
کمتر از یک دهه بعد، مائو انقلابی فرهنگی را آغاز کرد: دانش آموزان معلمان خود را به تلاش برای فتنهانگیزی متهم میکردند و آنان را لو میدادند، رقبای مائو به ضرب گلوله کشته شدند و یک نسل کامل از بهترین و باهوشترین افراد چین برای آموزش مجدد به روستاها تبعید شدند. نکته جالب آن که شخص شی نیز در زمره تبعیدیها بود. کمونیسم و انزواطلبی چین را در زمان مائو به شدت فقیر نگه داشت.
علیرغم این موضوع، اما شی، مائو را بسیار شایسته تقلید میداند. او مکررا از شعارهای مائو استفاده میکند. شبیه مائو لباس میپوشد و مانند او ژست میگیرد. در مراسم صدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست چین که سال گذشته برگزار شد او یک نوع کت و شلوار خاص را پوشید نوعی خاص از کت و شلوار که تنها مائو در مناسبتهای خاص پوشیده بود. او سخنرانی خود را از میدان تیان آنمن ایراد کرد درست مانند زمانی که مائو تاسیس حزب کمونیست چین را از آنجا اعلام کرده بود.
اگر این وضعیت صرفا در حد بازیگری شی و تقلید او از ظاهر مائو باقی میماند اهمیت زیادی نداشت. با این وجود، در عمل و سیاستگذاری نیز شی مانند مائو بر تقدم حزب کمونیست چین تاکید میورزد. او شرکتهای خصوصی و کسب و کارهای خارجی را تحت فشار قرار میدهد و یا وادار به تعطیلی میکند. او به شدت به تبلیغات متکی است و دسترسی شهروندان چینی به منابع اطلاعاتی و کسب خبر خارجی را قطع میکند.
او نسبت به کشورهایی مانند ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده که به عقیدهاش چین را در گذشته تحقیر کرده و قصد دارند مانع از عظمت امروزی آن کشور شود احساس همراه با دلخوری دارد. او قصد دارد جنگ داخلی مائو با ارتش ملی گرای تحت رهبری «چیانگ کای شک» با هدف جذب تایوان در سال ۱۹۴۹ میلادی را تکمیل کند.
با این وجود، یک تفاوت بزرگ دوره کنونی با زمان مائو آن است که شهروندان معمولی چینی در آن زمان تنها تلخی را تجربه کرده بودند. با این وجود، در زمان شی آنان طعم شیرینی را از معجزه اقتصادی چین تحت حکمرانی او چشیدند. این یک مزیت بزرگ برای شی بوده است. معامله ضمنی در چین مدرن این است که رهبران آن رفاه را به ارمغان بیاورند و در ازای آن مردم حمایت تزلزل ناپذیر خود از حکومت را ارائه دهند. با این وجود، سیاستهای اخیر شی این معامله را با تهدید مواجه ساخته و رونق اقتصادی چین را به خطر میاندازد.
درخشش حکومت چین در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی بدان خاطر بود که نخبگان حکومتی همواره کارها را به صورت تجربی انجام میدادند. برای مثال، میتوان به شنژن منطقه ویژه اقتصادی در جنوب چین در نزدیکی هنگ کنگ اشاره کرد که به یک قطب اقتصادی بدیل شده است. آنان به نحوی موارد را اینجا و آنجا تغییر میدادند. شهرهای مختلف از فناوریهای باتری متفاوتی استفاده میکردند. برخی از شهرها از سوخت هیدروژنی برخوردار بودند.
شی این نوع آزمایش را محدود کرده و تاکید بیشتری بر کنترل حزب کمونیست بر فرماندهی اقتصاد دارد. با چنین وضعیتی نمیتوان در بلند مدت به رشد اقتصادی چین در آینده خوش بین بود. به نظر میرسد چین دوران شی از نظر ایدئولوژیک بسیار متمرکزتر شده و این روند ادامه مییابد.
از آنجایی که جذابیت محبوب مائوئیسم هرگز از بین نرفت، جای تعجب نیست که شی توانسته پا در کفش مائو بگذارد. در مورد مائو فارغ از آن که چه قضاوتی دربارهاش داشته باشید واقعیت آن است که او توانست نزدیک به سه دهه بر چین حکومت کند. این نوع سابقه حکمرانی برای افرادی مانند شی جذابیت زیادی دارد. شی تمایلات مائوئیستی بسیار قویای دارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: شی جین پینگ حزب کمونیست چین شی جین پینگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۵۱۷۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز است. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز میشود، جشن نیمهشعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سردادهاند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل میرسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمیکنند که میگفتند. رمان در فضایی مکاشفهگونه و بیزمان پیش میرود و مواجه همه آدمها را میبینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا» ی جوان.
شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدمها را با بهانههایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی میکند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمیکند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان میگذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفتهای انتظار را با شخصیتهای قصهاش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر میکشد و نشانش میدهد… انسانهای مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است.
نویسنده در پایان همه موشکافیها در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت میتپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش میآید…
خدیجه زمانیان یزدی